کد مطلب:27095
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:28
چرا بعضي مردم گاهي خرافات را جزء دين ميكنند و باعث دين زدائي ميشود؟
براي تعريف عرفان ابتدا بايد بگوييم كه اهل اين فن يعني اهل عرفان، اين مقوله را به دو دستة نظري و عملي تقسيم نمودهاند كه دربارة هر موردي مي توانيم توضيحي ارائه نماييم.
حضرت امام ( عوالم ثلاثة وجود انسان را اينطور توضيح ميفرمايند كه پس از آنكه انسان موفق به اصلاح خود ميشود يعني اعمال ظاهري خود را بر اساس واجبات و محرمات الهي تنظيم مي كند و از محرمات اجتناب كرده، واجبات رابجا ميآورد. اين رفتار ظاهري در خلقياتش تأثير گذاشته، باعث اصلاح خلقيات درانسان ميشود زيرا تكرار فعل سبب ايجاد خلق ميشود اين علم اول را فقه ميگويند كه موضوع آن همان اصلاح ظاهري و اعمال ظاهري است. بحث اصلاح خلقيات موضوع علم اخلاق است كه در اينجا مطرح ميشود. رذايل اخلاقي و فضايل اخلاقي چيست؟
حال اگراخلاق انسان هم اصلا ح شد موفق ميشود كه ديدگاهي يا جهان بيني حقيقي نسبت به عالم پيدا كند و حقايق را ذوق كند و بچشد كه اين باب در حقيقت باب كشف و شهود است و عرفان در اينجا مطرح مي شود يعني معرفت ذوقي. موضوع معرفت ذوقي، شناخت هستي، خدا و انسان است كه در ديگاه عرفا اين سه در يكي خلاصه مي شوند يعني همه چيز در خدا خلاصه ميشود و بقيه در واقع ظهور و نمود جلوه حق تعالي هستند.
حضرت امام ( مي فرمايد:... موضوع فلسفه مطلق وجود است از حق تعالي تا آخرين مراتب وجود و موضوع علم عرفان و عرفان عملي وجود مطلق است يا بگو حق تعالي است و بحثي بجز حق تعالي و جلوة او كه غير او نيست ندارد. اگر كتابي يا عارفي بحث از چيزي غير حق كند نه كتاب، عرفان است و نه گوينده عارف است و اگر فيلسوفي در وجود به آن طور كه هست نظر كند و بحث نمايد نظرش الهي و بحثش عرفاني است و همة اينها غير از ذوق عرفاني است كه از بحث به دور است و غير، از آن مهجور، تا چه رسد به شهود وجداني و پس از آن نيستي در عين غرق در هستي ( ادفع السراج كه شمس طالع شد).... ما نيز اكنون به عرفان فطري انسانها نظر مياندازيم و گوييم در فطرت و خلقت، انسان امكان ندارد و بغير كمال مطلق توجه كند و دل ببندد، همة جانها و دلها بسوي اويند و جز او نجويند و نخواهد جست و ثناخوان
اويند و ثناي ديگري نتوانند كرد، ثناي هر چيز ثناي اوست، گرچه ثناگو تا در حجاب است گمان كند ثناي ديگري ميگويد، در تحليل عقلي كه خود حجابي است نيز چنين باشد.1
در اينجا در باب تفاوت عرفان نظري و عرفان عملي بايد گفت: عرفان نظري به بيان ديدگاههاي حقيقي و واقعي در بارة جهان ميپردازد.اما عرفان عملي به بيان تحولات روحي ميپردازد كه در منزل سوم بعد از دو مرحلة اصلاح ظاهر و اصلاح خلقيات، در رسيدن به معرفت ذوقي بصورت عملي براي انسان پيش ميآيد. منزل او با يقظه شروع ميشود يعني بيداري. منزل بعد را توبه، همين طور تا فناء الي الله، كه خواجه عبد الله انصاري در كتاب مشهور منازل السائرين و كتاب ديگر خود صد ميدان، اين منازل را در صد منزل معرفي نموده است و بعضي عرفا اين صد منزل را خلاصه كرده اند مثل خواجه نصير الدين طوسي در كتاب اوصاف الاشراف، اين اختلاف در تقسيمات به جهت بيان تفصيل و اجمال مطلب است.
اجمالاً آنكه عرفا منازلي را در سير و سلوك تعريف كردهاند كه ابتداي آن يقظه (بيداري) است و منزل بعد توبه و به همين ترتيب تا مقام فناء في الله.
استاد شهيد مرتضي مطهري، ذيل عرفان عملي فرمودند: عرفان عملي عبارت است از سير و سلوك انسان،يا بيان سير و سلوك انسان الي الله، و به عبارت ديگر بيان حالات و مقامات انسان در سير به سوي حق كه از اولين منزلي كه عرفا آن را منزل يقظه نام مينهند، يعني منزل بيداري، {شروع ميشود} تا به آخرين منزل كه منزل وصول به حق است و آنها آنرا تعبير به توحيد ميكنند؛ يعني از نظر عارف توحيد حقيقي جز با وصول به حق حاصل نميشود، يعني توحيدهاي قبل از اين مرحله را عارف توحيد واقعي نميداند. شما اگر منازل السائرين خواجه عبدالله انصاري را ملاحظه كرده باشيد ـ و اين كتاب اخيراً به فارسي هم ترجمه شده است ـ ميبينيد كه منازل سلوك را بيان كرده است به صورت صد منزل، و ده منزل ده منزل كرده است، از بدايات شروع ميشود تا به نهايات منتهي ميشود2
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1ـ حضرت امام خميني ( ، ره عشق، ص 34و 24
2ـ استاد شهيد مرتضي مطهري، عرفان حافظ، ص 12
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.